همچنان که پيش تر گفته شد موثق بودن يک خبر يا گزارش تضمين اعتبار و دوامِ کارِ يک گزارشگر است. فرقی نمی کند که اين گزارشگر خبرنگار يک نشريه يا تلويزيون پر مشتری باشد يا شهروند- خبرنگاری که مطلب اش را در وبلاگ شخصی اش منتشر خواهد کرد، اما قصد دارد اين حرفه را به صورت جدی دنبال کند و در زمينه ی گزارشگری تجربه اندوزی و کار کند.
بعضی از روزنامه نگاران حرفه ای هنوز هم شهروند- خبرنگاران را جدی نمی گيرند و معتقدند کار اين گروه فاقد ارزش است. اما ديگرانی هستند که با توجه به اين واقعيت که شهروند- گزارشگرها چيزی در گرو صاحبان سرمايه و مالکان رسانه ها ندارند و فقط به خاطر دلِ خودشان به اين عرصه وارد شده اند، حاصل کارِ آنها را ارزشمندتر از کار يک روزنامه نگار حرفه ای ارزيابی می کنند.
واقعيت اين است که روز به روز شهروند- خبرنگارها بيشتر با ضوابط گزارشگری آشنا می شوند و گزارش های ارزشمندتری از آنها در بلاگ ها و نشريات اينترنتی منتشر می شود. يک فيلم کوتاه انيميشن از گفتگوی خيالی يک شهروند- خبرنگار و يک روزنامه نگار حرفه ای بررسی کوتاه اما نسبتا دقيقی از اين دو گونه ی گزارشگری است. اين فيلم را می توانيد در اين نشانى ببينيد. فيلم به زبان انگليسی است.
وظيفه ی هر دو گونه ی گزارشگر، به خصوص در کار خبری، واکاوی منابع موجود خودشان پيش از تنظيم يک گزارش است. معمولا نشريات معتبر از خبرنگارهایشان می خواهند که اگر خودشان شاهد واقعه ای نبوده اند، مطمئن شوند حداقل دو منبع موثق و مجزا برای خبری که نقل خواهند کرد، وجود دارد.
شهروند- خبرنگارها اما کمتر با اين مشکل مواجه اند، چون معمولا يا خودشان شاهدان عينی يک واقعه اند و يا به دست اندرکاران اصلی و منابع مرتبط با يک رويداد دسترسی مستقيم دارند. البته در جمع آوری اطلاعات از شاهدان و افراد مطلع، گزارشگر بايد با حضور ذهن از افتادن در دام اطلاعاتی که ممکن است کسی به قصد خودنمائی و تظاهر به مطلع بودن و يا تعمدا برای منحرف کردن مسير تحقيق او در اختيارش بگذارد، پرهيز کند.
يک نمونه ی ارزنده از پراکندگی و اختلاف اظهارات شهودِ يک ماجرا را کامران شيردل در فيلم مستندش «اون شب که بارون اومد» فراهم آورده که ديدن آن برای فهم مشکلات يک خبرنگار و نيز درکِ احتمال جعلِ اخبار مفيد است. اين فيلم را می توانيد در اين نشانی پيدا کنيد.
معمولا يکی از وسوسه های اصلی هر نشريه و هر خبرنگاری اين است که پيش از ديگران از يک واقعه مطلع شود و داستان آن اول بار از طريق او و آنها به ديگران برسد. اين وسوسه ممکن است گاهی اسباب بی دقتی هایی در پژوهش پيرامون يک خبر باشد. اين مشکل با گزارش های تحقيقی و تحليلی کمتر پيش می آيد، اما در مورد خبر بسیار متداول است.
گاهی خبرنگارها برای شستن دست خودشان از جرم می نويسند يا می گويند «براساس گزارش های تأييد نشده» فلان واقعه رخ داد. اما هر واقعه ای فارغ از هيجان خبری که می تواند توليد کند، در معادلات اجتماعی نيز تاثير دارد و اگر خبرنگار، يا رسانه ای به تکرار گزارش های ناموثق اقدام کند که بعدا مجبور به تکذيب و اصلاح آن شود به تدريج مخاطبان جدی خودش را از دست خواهد داد. شايد به همين خاطر است که توصيه ی هميشگی در سازمان های معتبر خبری جهان اين است که بهتر است اولين خبردهنده نباشيد، اما دقيق ترين باشيد.
يکی از راه های آسان برای اطمينان از درستی داده های اطلاعاتی تماس با افراد مختلفی است که احتمالا در آن زمينه آگاهی مستقيم و دست اول دارند. گاهی مقامات مسئول، مثلا وزارتخانه ی مربوطه، پليس، شهرداری و امثال آن ممکن است اطلاعات مفيدی در يک زمينه داشته باشند. البته اين اطلاعات لزوما دقيق و قابل استفاده نخواهد بود. يک گزارشگر خوب بايد توان تشخيص درستی يا نادرستی اطلاعات داده شده را داشته باشد و در صورت ترديد در درستی آن حتما از طريق منابع ديگری صحت اطلاعات خود را ارزيابی کند.
بسياری از برنامه های زنده ی راديویی و تلويزيونی برای اطلاع از جزئيات دقيق در مورد گزارش هایشان از مخاطب ها دعوت می کنند که با حضور در برنامه، مشاهدات خودشان را با بقيه در ميان بگذارند. و يا در نشريه و سامانه ی اينترنتی شان از مخاطب ها برای ارسال اطلاعات کمک می گيرند. اين روش هم باعث نزديک تر کردن يک رويداد يا داستان به زندگی روزمره ی مردم می شود و هم، اکثرا، دقت اطلاعاتی گزارش را بيشتر می کند.